به گزارش روابط عمومی موسسه کار و تامین اجتماعی دکتر ابراهیم صادقیفر رییس مؤسسه کار و تأمین اجتماعی با اشاره به ریشههای تاریخی حاشیهنشینی در تهران اظهار کرد: صنعت وارد شد و حاشیه تهران را به وجود آورد و در نهایت، تهران را به حاشیه برد. آمارها در طول دهههای گذشته نشان میدهد که پدیده حاشیهنشینی بهصورت مداوم در حال گسترش بوده و پیامدهای گستردهای در حوزه عدالت اجتماعی و زیست پایدار بر جای گذاشته است.
وی افزود: باید بررسی کنیم که حاشیهنشینی چگونه توانست زیست پایدار و عدالت اجتماعی را به چالش بکشاند. عدالت اجتماعی در سخنان مسئولان و دولتمردان همواره جایگاه ویژهای دارد و رییسجمهور نیز به این موضوع توجه فراوانی دارد، اما این مفهوم درگیر صنعتی شدن بیش از حد و بیرویه شهرها شده است.
صادقیفر با بیان اینکه تهران علیرغم همه مشکلات، نقشی تصمیمساز و محوری در کشور دارد، گفت: رشد فیزیکی و زیرساختی که در یک دوره خاص در اولویت قرار گرفت، همراه با موجهای گسترده مهاجرت، سبب شد تا در پنج یا شش دهه اخیر شاهد تولد «تهرانی جدید» باشیم؛ ابرشهری که به جای توازن، نابرابری تولید میکند.
به گفته وی، این نابرابریها در سه سطح قابل مشاهده است: نخست نابرابری فضایی که در آن سطح دسترسی به خدمات و امکانات در برخی مناطق بسیار بالا و در برخی مناطق بسیار پایین است؛ دوم نابرابری شغلی و اقتصادی که به افزایش بیکاری و گسترش اشتغال غیررسمی منجر شده؛ و سوم بحران رفاه اجتماعی که خود را در ضعف پاسخگویی به نیازهای سالمندان، زنان سرپرست خانوار و اقشار آسیبپذیر نشان میدهد. رییس مؤسسه کار و تأمین اجتماعی تأکید کرد: تهران حتی شهری مهربان با معلولان هم نیست و در حال حاضر به طردشدن اجتماعی گروههایی از شهروندان دامن میزند.
وی با مروری بر سیر تاریخی شکلگیری این معضل خاطرنشان کرد: در دهه سی رشد فیزیکی و صنعتی خاصی در تهران رخ داد که به استقرار صنایع در حاشیه شهر انجامید. نیاز به نیروی کار، موجی از مهاجرت از شهرهای کوچک و روستاها را بهدنبال داشت و همین روند، حاشیهنشینی را رقم زد؛ روندی که هنوز نیز ادامه دارد. هرچند در دهه شصت اقداماتی رفاهی صورت گرفت، اما این اقدامات برای مهار رشد حاشیهنشینی کافی نبود.
صادقیفر تصریح کرد: حاشیه صرفاً یک جغرافیای پیرامونی نیست، بلکه بهلحاظ فرهنگی و اجتماعی، به پدیدهای پویا تبدیل شده است که تأثیرات خود را به سایر نقاط شهر نیز تسری داده است. امروزه رشد جمعیت ناشی از مهاجرت، افزایش سکونتگاههای غیررسمی و حضور پررنگ صنایع کوچک و متوسط، موجب شده تا حاشیه شهر به بازیگری تمامعیار در آینده اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی کشور تبدیل شود.
وی با اشاره به دو قربانی بزرگ پدیده حاشیهنشینی گفت: نخستین قربانی، زیست پایدار بود که در اثر سیاستهای اقتصادی کوتاهمدت و مصلحتجویانه از میان رفت. زیست پایدار در ذات خود مسئلهای عمیقاً اجتماعی است. دومین قربانی نیز عدالت اجتماعی بود که در نتیجه نبود بیمه، فقدان حمایت اجتماعی، ناامنی اقتصادی، درآمدهای پایین و گسترش مشاغل غیررسمی آسیب دید و این امر موجب بازتولید فقر نسلی و نابرابری اجتماعی شد.
رییس مؤسسه کار و تأمین اجتماعی در ادامه تأکید کرد: اگر خواهان توسعهای متوازن و بلندمدت برای رفع این معضل هستیم، باید راهکارهایی چون توسعه صنایع پاک و کمکربن، ایجاد نهادهای واسط محلی، راهاندازی مراکز مهارتآموزی (که در دستور کار مؤسسه نیز قرار گرفته است)، افزایش شفافیت و پاسخگویی، ایجاد یکپارچگی میان سیاستهای کار، صنعت و مسکن، توانمندسازی جوامع محلی برای مشارکت در تصمیمگیری، تقویت پوشش بیمهای و رفاهی بهویژه برای کارگران بخش غیررسمی و ترویج استانداردهای ایمنی و بهداشت کار را مدنظر قرار دهیم.
وی با اشاره به ضرورت نگاه کلنگر به آینده پایتخت اظهار کرد: تهران و آینده آن بدون در نظر گرفتن سایر شهرهای کشور قابل مدیریت و اصلاح نیست. دستیابی به توسعه متوازن نیازمند مدلی ساختاری و عمیق است که همه نقاط کشور را دربر گیرد. تهران باید بازتوزیع فرصتها، خدمات و حمایتها را در دستور کار قرار دهد تا همه شهروندان در جایگاه برابر قرار گیرند. در غیر این صورت، آیندهای ناپایدار و ناسالم برای پایتخت قابل پیشبینی است.